|
|
هنرنمایی با درخت و صخره
هنرمند ژاپنی به نام تاکانوبی آیبا بر روی صخره های کوچک و درخت های مینیاتوری خانه هایی را ایجاد کرده است. این خانه ها به وسیله پلاستیک و کاغذ و سیم های فلزی درست شده اند.
کسب و کار سالم و اصولی در اینترنت
:: موضوعات مرتبط:
عکس ، مطلب و ... ,
گالری عکس ,
,
:: بازدید از این مطلب : 386
|
امتیاز مطلب : 42
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : شنبه 13 اسفند 1390 |
نظرات ()
|
|
مجموعه شعر
رويای شب های خيس
اثری از: محسن ربانی
بيوگرافی
محسن ربانی متولد سال 1369 از شهرستان
تنکابن است وي از آغاز دوران کودکی به
نویسندگی علاقه خواستی داشت وي در دوران
تحصیلات دوره دبستان و راهنمایی توانست
خود را در جایگاه خاصی قرار دهد فعالیت
حرفه اي خود را از سال هاي آغاز دوره
دبیرستان شروع کرد و به دلیل درایت و لیاقت
خود از سوي نهاد ریاست جمهوري بطور رایگان وارد دانشکده فنی و حرفه اي سما شد و به تحصیل در
رشته فیلمسازي پرداخت دوران پایان تحصیلات در رشته فیلمسازي مقارن با دوران دیپلم وي در دبیرستان
در رشته علوم انسانی شد ایشان پس از اخذ دیپلم و فوق دیپلم فیلمسازي وارد دانشگاه فنی مهندسی شدند
و هم اکنون در رشته مهندسی کامپیوتر مشغول به تحصیل هستند
امتیازات نویسنده
عضو شوراي نخبگان استان مازندران و اتاق فکر فرمانداري
عضو شوراي انفورماتیک کشور
کسب دیپلم افتخار در 2 سال پیاپی در رشته فیلمسازي
کسب عنوان بهترین نویسنده در جشنواره ملی حجاب 1387
کسب دیپلم افتخار بعنوان جوان ترین شاعر برگزیده کشور در سال 1387
عنوان بهترین شاعر در جشنواره زنبق دانشجویی استان گیلان در سال 1388
کسب رتبه برتر فیلمنامه نویسی پلیس در سال 1390
کسب و کار سالم و اصولی در اینترنت
:: موضوعات مرتبط:
داســــــــــــــــــــــــــتان ,
شـــــــــــــعر ,
,
:: بازدید از این مطلب : 594
|
امتیاز مطلب : 38
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : شنبه 13 اسفند 1390 |
نظرات ()
|
|
شعر طنز
خدایا به سینی حلوا قسم
به پترس و تصمیم کبری قسم
به پر رویی بی حساب پوتین
به ترفند های اوباما قسم
به میلیاردها پول نفتی که شد
هزینه برای عطینا قسم
خدایا به جیب گشاد کسی
که برده دل از دولت ما قسم
به این دولتی که شدیدن در آن
بلند است دیوار حاشا قسم
به نفتی که از لطف بی حد او
شده غایب از سفره ی ما قسم
به میدان فردوسی پاکزاد
که با ارز دارد قضایا قسم
به دلال گردن کلفت قدر
که دولت ز دستش شد از پا قسم
به هرمز که با تنگه اش برده است
دل از ساکنین اروپا قسم
به صندوق رأیی که با معجزه
دل ملتی را کند وا قسم
به صدها وکیلی که خوش می روند
به مجلس به رویا و اغما قسم
به طنز و فکاهه که سرهم شده
به اشعار در پیتی ما قسم
که «جاوید» همواره در زندگی
کند با کمربند رانندگی
چرا که ندارد دگر اسکناس
و رویی که با آن کند التماس
کسب و کار سالم و اصولی در اینترنت
:: موضوعات مرتبط:
جک و طنز ,
,
:: بازدید از این مطلب : 397
|
امتیاز مطلب : 29
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : شنبه 13 اسفند 1390 |
نظرات ()
|
|
تاریخ انتشار : چهار شنبه 10 اسفند 1390 |
نظرات ()
|
|
ماجرای بسیار جالب زن و شوهری نمونه(طنز تصویری)
زن به شوهر میگه : ببینم حقوق این ماهت کجاست
زن: بذار جیباتو بگردم!

زن (در حالی که جیب پشت شلوار شوهرش رو چک می کنه) : پس کجا قایمش کردی ذلیل مرده؟!
مرد (با گریه) : به خدا تو جیبام نیست!

زن: ای وای اونجا رو کیفم گذاشتیش!
مرد: امون نمیدی بهت بگم که

زن: مرسی عزیزم بیخود نیست من اینقدر دوست دارم!

کسب و کار سالم و اصولی در اینترنت
:: موضوعات مرتبط:
جک و طنز ,
,
:: بازدید از این مطلب : 301
|
امتیاز مطلب : 32
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
تاریخ انتشار : چهار شنبه 10 اسفند 1390 |
نظرات ()
|
|
تاریخ انتشار : سه شنبه 9 اسفند 1390 |
نظرات ()
|
|
فرزاد فرزین - شلیک ...
ترانه : یاحا کاشانی ، فرزاد فرزین ، حامد رجبی ، مسعود محمدی و روزبه بمانی
آهنگساز : فرزاد فرزین ، مجید رسائی ، انوشیروان تقوی و عباس لطیفی
تنظیم : کوشان حداد ، انوشیروان تقوی ، مهران خلیلی ، نوید سپهر و فرزاد فرزین
دانلود
کسب و کار سالم و اصولی در اینترنت
:: موضوعات مرتبط:
دانلود آهنگ,فيلم ,
,
:: بازدید از این مطلب : 519
|
امتیاز مطلب : 40
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
تاریخ انتشار : سه شنبه 9 اسفند 1390 |
نظرات ()
|
|
اين هم بهترين شعر زنده ياد حميد مصدق :
درشبان غم تنهايی خويش
عـابد چشم سخنگوی تو ام
من در اين تاريکی
من در اين تيره شب جانفرسا
زائر ظلمت گيسوی تو ام
گيسوان تو پريشانتر از انديشه من
گيسوان تو شب بی پايان
جنگل عطرآلود
شکن گيسوی تو
موج دريای خيال
کاش با زورق انديشه شبی
از شط گيسوی مواج تو ، من
بوسه زن بر سر هر موج گذر ميکردم
کاش بر اين شط مواج سياه
همه عمر سفر ميکردم
شب تهی از مهتاب
شب تهی از اختر
ابر خاکستری بی باران پوشانده
آسمان را يکسر
ابر خاکستری بی باران دلگير است
و سکوت تو پس پرده خاکستری سرد کدورت افسوس
سخت دلگيرتر است
وای باران ! باران
شيشه پنجره را باران شست
از دل من اما
چه کسی نقش تو را خواهد شست؟
آسمان سربی رنگ
من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ
ميپرد مرغ نگاهم تا دور
وای باران، باران
پر مرغان نگاهم را شست
خواب رويای فراموشی هاست
خواب را دريابم
که درآن دولت خاموشی هاست
با تو در خواب ، مرا
لذت ناب هماغوشی هاست
از گريبان تو صبح صادق
ميگشايد پر و بال
تو گل سرخ منی
تو گل ياسمنی
تو چنان شبنم پاک سحری؟
نه ، از آن پاکتری
تو بهاری؟
نه ، بهاران از توست
از تو ميگيرد وام
هربهار اين همه زيبايي را
هوس باغ و بهارانم نيست
اي بهين باغ و بهارانم تو
سيل سيال نگاه سبزت
همه بنيان وجودم را ويرانه کنان ميکاود
من به چشمان خيال انگيزت معتادم
و در اين راه تباه
عاقبت هستی خود را دادم
باز کن پنجره را
من تو را خواهم برد
به شب جشن عروسی عروسکهای
کودک خواهر خويش
که در آن مجلس جشن
صحبتی نيست ز دارایي داماد و عروس
صحبت از سادگی و کودکی است
چهره ای نيست عبوس
گل به گل، سنگ به سنگ اين دشت
يادگاران تو اند
رفته ای اينک و هر سبزه و دشت
در تمام در و دشت
سوگواران تو اند
در دلم آرزوی آمدنت ميميرد
رفته ای اينک، اما آيا
باز برميگردی
چه تمنای محال
خنده ام ميگيرد
آرزو ميکردم
دشت سرشار ز سرسبزی روياها را
من گمان ميکردم
دوستی همچون فصلی سرسبز
چار فصلش همه آراستگی ست
من چه ميدانستم
هيبت باد زمستانی هست
من چه ميدانستم
سبزه ميپژمرد از بی آبی
سبزه يخ ميزند از سردی دی
من چه ميدانستم
دل هرکس دل نيست
قلب ها بی خبر از عاطفه اند
و چه روياهايي
که تبه گشت و گذشت
و چه پيوند صميميت ها
که به آسانی يک رشته گسست
چه اميدي، چه اميد؟
چه نهالی که نشاندم من و بی بر گرديد
دل من ميسوزد
که قناری ها را پر بستند
که پر پاک پرستوها را بشکستند
و کبوترها را
آه کبوترها را...
و چه اميد عظيمی به عبث انجاميد
من در آيينه رخ خود ديدم
و به تو حق دادم
آه، ميبينم، ميبينم
تو به اندازه تنهايي من خوشبختی
من به اندازه زيبايي تو غمگينم
چه اميد عبثی
من چه دارم که تو را در خور؟
هيچ
من چه دارم که سزاوار تو؟
هيچ
تو همه هستی من، هستی من
تو همه زندگی من هستی
تو چه داری؟
همه چيز
تو چه کم داری؟
هيچ
گاه می انديشم
خبر مرگ مرا با تو چه کس ميگويد؟
آن زمان که خبر مرگ مرا
از کسی ميشنوی ، روی تو را
کاشکی ميديدم
شانه بالا زدنت را بی قيد
و تکان دادن دستت که_ مهم نيست زياد_
و تکان دادن سر را که عجب ، عاقبت مرد ، افسوس!
کاشکی ميديدم
من به خود ميگويم
چه کسی باور کرد
جنگل جان مرا
آتش عشق تو خاکستر کرد؟
من به هنگام شکوفايی گلها در دشت
باز برخواهم گشت
تو به من می خندی
من صدا ميزنم، آی
باز کن پنجره را
پنجره را ميبندی
با من اکنون چه نشستن ها، خاموشی ها
با تو اکنون چه فراموشی هاست
چه کسی ميخواهد
من و تو ما نشويم
من اگر ما نشوم خويشتنم
تو اگر ما نشوی خويشتنی
از کجا که من و تو
شور یکپارچگی را در شرق
باز برپا نکنيم
از کجا که من و تو
مشت رسوايان را وا نکنيم
من اگر برخيزم
تو اگر برخيزی
همه برميخيزند
من اگر بنشينم
تو اگر بنشيني
چه کسی برخيزد؟
چه کسی با دشمن بستيزد؟
چه کسی
پنجه در پنجه هر دشمن دون آويزد
سخن از مهر من و جور تو نيست
سخن از
متلاشی شدن دوستی است
و عبث بودن پندار سرور آور مهر
آشنايی با شور؟
و جدايی با درد؟
و نشستن در بهت فراموشی
يا غرق غرور؟
من چه ميگويم آه
با تو اکنون چه فراموشی ها
با من اکنون چه نشستن ها، خاموشی هاست
تو مپندار که خاموشی من
هست برهان فراموشی من
من اگر بر خيزم
تو اگر برخيزی
همه برمی خيزند
کسب و کار سالم و اصولی در اینترنت
:: موضوعات مرتبط:
شـــــــــــــعر ,
,
:: بازدید از این مطلب : 469
|
امتیاز مطلب : 34
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
تاریخ انتشار : سه شنبه 9 اسفند 1390 |
نظرات ()
|
|
تاریخ انتشار : سه شنبه 9 اسفند 1390 |
نظرات ()
|
|
تاریخ انتشار : سه شنبه 9 اسفند 1390 |
نظرات ()
|
|
تاریخ انتشار : سه شنبه 9 اسفند 1390 |
نظرات ()
|
|
تاریخ انتشار : شنبه 6 اسفند 1390 |
نظرات ()
|
|
تاریخ انتشار : شنبه 6 اسفند 1390 |
نظرات ()
|
|
تاریخ انتشار : شنبه 6 اسفند 1390 |
نظرات ()
|
|
تاریخ انتشار : شنبه 6 اسفند 1390 |
نظرات ()
|
|
|
|
|